اهدای عضو بیمار مرگ مغزی در مشهد نجات‌بخش ۵ زندگی دیگر شد (۹ خرداد ۱۴۰۳) بانوان پیش از اقدام به بارداری از سلامت دهان و دندان خود اطمینان حاصل کنند ژنتیک و وراثت اصلی‌ترین علت کم‌کاری تیروئید در کودکان بیماری MS درمان قطعی ندارد، اما با مصرف دارو می‌تواند به خوبی کنترل شود والدین؛ فرزند اول را برای حضور نوزاد جدید آماده کنند بی‌احترامی، زخمی است که با کودک می‌ماند! چه زمانی وقت مداوا و جراحی چاقی در کودکان است؟ راز جوان‌تر شدن در پیری آخرین فرصت برای ازدواج‌نکن‌ها | زنگ هشدار برای تجرد قطعی یک میلیون دهه شصتی به صدا درآمد درباره بیماری «ام اس» و راه‌های پیشگیری از آن پیش‌بینی افزایش دما در غالب نقاط کشور (۹ خرداد ۱۴۰۳) خیران مدرسه‌ساز ۳۰ کلاس جدید در حاشیه مشهد می‌سازند اما و اگر‌های ثبت‌نام سرویس مدارس | چرا سامانه «سپند» در دسترس نیست؟ فروش خودرو سیل‌زده مشهدی به ۵ میلیون تومان! سرقت مسلحانه گله گوسفندان در حوالی مشهد جدال با مرگ | روایت ۲ ساعت اضطراب و دلهره در عملیات نجات جان پاکبان مشهدی گرفتار در سیل + ویدئو خبر خوش رئیس سازمان برنامه و بودجه برای معلمان بازنشسته سال ۱۴۰۰ آموزش‌ و پرورش: سوالات امتحان علوم خارج از کتاب درسی نبود آموزش تهیه چند نوع دسر و نوشیدنی با توت فرنگی همه چیز درباره خواص گوجه سبز | میوه ترش و خوشمزه بهاری
سرخط خبرها

چند برش از ساختار بهداشت و درمان ایران در چند دهه

  • کد خبر: ۹۸۱۶۶
  • ۱۶ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۴:۰۶
چند برش از ساختار بهداشت و درمان ایران در چند دهه
دکتر علی شمسا - استاد اورولوژی و پیوند کلیه دانشگاه علوم پزشکی مشهد

سال ۱۳۵۰

هم‌زمان با برگزاری جشن‌های پنجاهمین سالگرد سلطنت سلسله پهلوی که ریخت‌وپاش‌های آن سروصدای بسیاری به پا کرد، به‌عنوان ستوان‌یکم سپاهی بهداشت، در گزیک بیرجند در درمانگاهی تازه‌ساز خدمت می‌کردم. آن زمان، روستای گزیک تبعیدگاهی برای سپاه بهداشت بود.

البته ناگفته نماند که دوستی با رانت و دروغ محل خدمتش را با من عوض کرد و من میهمان گزیک شدم، روستایی که از هر امکاناتی بی‌بهره بود و حتی حمام نداشت. ما پزشکان مجبور بودیم با گرم کردن آب درون پیت‌های مخصوص نگهداری نفت و با عملیاتی پیچیده شست‌وشو کنیم. بگذریم که مردم بسیار باصفایی داشت و همه رضایت من از حضور در آنجا خشنودی اهالی روستا بود.

سال ۱۳۵۳

اداره کل بهداری شیر و خورشید طبس سه چهار پزشک عمومی داشت، با یک آمبولانس که برای اعزام بیماران به مشهد استفاده می‌شد. من هرروز تا عصر پزشک کشیک این درمانگاه بودم.

سرانجام پس از مدتی، یک پزشک هندی به مجموعه ما اضافه شد. پزشکان هندی برخلاف ما، بعد از ۵ سال تحصیل، مجوز طبابت می‌گرفتند. در درمانگاه مترجم نداشتیم. تلفنچی مرکز قدری انگلیسی می‌دانست و دست‌وپاشکسته صحبت‌های پزشک هندی را ترجمه می‌کرد.

همین مسئله سبب شده بود اشتباه‌های زیادی در تشخیص و درمان بیماران اتفاق بیفتد. از این رو، قدری کار‌های من بیشتر شده بود. قسمت شد و چند وقتی با هیئت شیر و خورشید به بیت‌العتیق (خانه خدا/مکه) سفر کردم.

وقتی برگشتم، فهمیدم دکتر هندی بر اثر همین اشتباه‌ها برای بیمار آمپولی تجویز و یکی از کارکنان داروخانه آن را تزریق می‌کند و بیمار می‌میرد.

هیاهویی به پا می‌شود و پدر بیمار هم که دستش به جایی برای شکایت بند نیست، در نهایت و از سر ناچاری فقط روی سنگ قبر فرزندش می‌نویسد: «آمپول جفا نسخه نمود دکتر هندی/ تزریق نمود بر بدنش آقای ...»!

سال‌های ۱۳۵۶ - ۱۳۵۵

در زمان سیل قوچان، مدت کوتاهی مأمور به خدمت در درمانگاه چناران شدم. درمانگاه یک پزشک عمومی بیشتر نداشت. راه‌ها وضع بسیار بدی داشتند و ناچار بودیم بیماران بدحال را با شرایط مشقت‌باری به مشهد برسانیم.

استادم، شادروان دکتر وهاب پرتوی، یک بار تعریف می‌کرد: زنی را به علت پارگی رحم می‌خواستند به مشهد بیاورند. اهالی مجبور شده بودند رحم زن بیچاره را پر از کاه کنند تا خون‌ریزی بند بیاید و او را سوار بر الاغ تا سر جاده برسانند تا خودرویی سرراهی او را سوار کند.

ناگفته نماند هنوز هم در برخی مناطق به علت بدی راه‌ها و استاندارد نبودن خوردرو‌های وطنی، شاهد تصادف‌های بسیاری هنگام اعزام بیماران به کلان‌شهر‌ها هستیم. با همه این‌ها، پس از انقلاب، اتفاق بسیار خوبی افتاد و آن توسعه شبکه بهداشتی و تربیت بهورز از مناطق محروم و کم برخوردار بود تا بتوانند کار‌های مقدماتی پزشکی را برای اهالی هر منطقه انجام بدهند.

سال ۱۳۵۹

جنگ که شد، بیشتر پزشکان خارجی از کشورمان رفتند و چند نفر از آن‌ها ماندند که به تعداد انگشتان یک دست هم نمی‌رسیدند. جنگ نیاز به پزشک را روزبه‌روز بیشتر می‌کرد. برای همین، قانون یک ماه خدمت اجباری در جبهه برای پزشکان اعلام شد.

قانون اجباری بود، اما تعداد پزشکان داوطلب آن‌قدر زیاد بود که نیازی به اعمال قانون نباشد. من هم به عنوان نخستین معاون جنگ دانشگاه و جراح، بار‌ها به جبهه روانه شدم. فضای جبهه چنان معنوی بود و نیاز به تخصص ما احساس می‌شد که هربار پس از برگشت، تا مدت‌ها گوش‌به‌زنگ می‌ماندم تا دوباره به سوی جبهه‌ها بشتابم.

سال ۱۳۹۸

کرونا یک بار دیگر اهمیت نقش و جایگاه پزشکان در جامعه را به مردم نشان داد، آن هم درست در زمانی که هجمه‌های زیادی به پزشکان صورت می‌گرفت. مانند همه بحران‌ها، هیچ خبری از کمک‌های خارجی نبود و مجبور بودیم فقط به توان و استعداد و همت خودمان تکیه کنیم. الحق که رهبر معظم انقلاب هم به‌خوبی زحمات کارکنان بخش بهداشت و درمان را دیدند و قدردانی کردند و جان‌باختگان این مسیر را شهید نامیدند.

انصافا هم جامعه پزشکی چه در هنگامه خدمت چه در کسب دستاورد‌های علمی این دوران خوش درخشید. همه این‌ها در مقابل رشدی که علم پزشکی در کشورمان در این چند دهه اخیر داشته و ایران را به ابرقدرتی در منطقه تبدیل کرده است، واقعا ناچیز است، چندان که امروز به جای اعزام بیمار به خارج از کشور، پذیرای بیماران دیگر کشور‌ها هستیم و به جای واردات پزشک، به دیگر کشور‌ها پزشک و متخصص صادر می‌کنیم.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->